این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه فکری شرکت می باشد. در بخش اول مبانی نظری سرمایه فکری شرکت تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه تحقیق سرمایه فکری شرکت در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.


 

 
 
 
 
مقدمه 
به دنبال توسعه‌ی سریع فن‌آوری اطلاعات در دهه‌ی 1990، الگوی رشد اقتصادی دچار تغییرات اساسی شد و عامل دانش به عنوان مهم‌ترین سرمایه، جایگزین سرمایه‌های مالی و فیزیكی در اقتصاد جهانی گردید. به بیان دیگر اقتصاد صنعتی با ویژگی تركیب بهینه‌ی عوامل اصلی تولید و ثروت اقتصادی، یعنی دارایی‌های فیزیكی و مشهود مانند زمین، نیروی كار، پول و ماشین‌آلات، جای خود را به اقتصاد دانش‌محور  داد كه در آن دانش به عنوان كلیدی‌ترین عامل ایجاد ارزش و قدرت، نقش مؤثری ایفا می‌كند (سپهردوست، 1385). 
 
یكی از ویژگی‌های متمایز اقتصاد مبتنی بر دانش، جریان هنگفت سرمایه‌گذاری در سرمایه‌‌ی انسانی و تكنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. اقتصاد مبتنی بر دانش جدید به گونه‌ای بالقوه منابع نامحدودی ارائه می‌كند؛ زیرا ظرفیت انسانی برای ایجاد دانش نامحدود است. دارایی‌های نامشهود و سرمایه‌ی فكری  سریعاً مكمل دارایی‌های فیزیكی می‌شوند. سرمایه‌ی فكری یعنی كل موجودی سرمایه یا حق مالكانه‌ی مبتنی بر دانش كه شركت مالك آن است. به بیان دیگر، منظور از سرمایه‌ی فكری، توسعه و بكارگیری منابع دانش در شركت‌ها است (نمازی و ابراهیمی، 1388). 
 
سرمایه‌ی فكری دربرگیرنده‌ی همه‌ی فرایندها و دارایی‌هایی است كه به طور معمول و سنتی در ترازنامه‌ی مالی شركت‌ها منعكس نمی‌شوند و از آن میان فقط یك سری از دارایی‌های نامشهود مانند علائم تجاری، حق امتیازها و مالكیت معنوی در روش‌های حسابداری مدرن مدنظر قرار می‌گیرند. ارزش سرمایه‌ی فكری معمولاً بر حسب تفاوت میان ارزش بازار و ارزش دفتری واحد تجاری بیان می‌شود. كارشناسان امور مالی و مدیریتی به افزایش واگرایی میان ارزش بازار  و ارزش دفتری  واحدهای تجاری پی برده‌اند. واگرایی میان این دو ارزش به صراحت بیانگر این است كه در تهیه‌ی صورت‌های مالی اساسی و از جمله ترازنامه‌ی برخی از عوامل نامشهود مانند منابع انسانی، تحقیق و توسعه و علائم تجاری مولد ارزش نادیده گرفته می‌شوند (سپهردوست، 1385). 
 
 

 

 تعریف سرمایه‌ی فكری:

اولین و مهم‌ترین مرحله در هر موضوع اندازه‌گیری، تعریف مفهومی است كه قرار است اندازه‌گیری شود. از این‌رو، نخستین مسئله این است كه سرمایه‌ی فكری چیست و چگونه در ادبیات موضوع تعریف شده است. 
 
تاكنون تعاریف ناسازگار و متفاوتی برای سرمایه‌ی فكری ارائه شده است. در سال‌های اخیر، بنا به ضرورت، بسیاری از افراد و گروه‌ها از رشته‌های مختلف تلاش كرده‌اند تا در مورد یك تعریف استاندارد برای سرمایه‌ی فكری به توافق برسند (ادوینسون و مالون ، 1997). در واقع بررسی موضوع سرمایه‌ی فكری در رشته‌های مختلف، دیدگاه‌های متفاوتی در این زمینه به وجود آورده است؛
حسابداران علاقه‌مندند بدانند كه چگونه موضوع سرمایه‌ی فكری را در صورت‌ها مالی بگنجانند؛ فن‌آوران اطلاعات می‌خواهند آن را بر روی سیستم‌ها پیاده نمایند؛ جامعه‌شناسان می‌خواهند كه از طریق آن به توازن قدرت در سازمان‌ها برسند؛ روان‌شناسان در نظر دارند كه از طریق آن رشد ذهن را سرعت بخشند؛ مدیران منابع انسانی به وسیله‌ی آن بازده كاركنان را محاسبه می‌نمایند؛ و مدیران تحقیق و توسعه می‌خواهند كه از امكان توسعه‌ی آن اطمینان یابند (بنتیس ، 1999). 
 
 
 
اصطلاح «سرمایه‌ی فكری» اولین بار توسط جان كنز گالبریس  در سال 1969 به كار گرفته شد. وی بر این باور بود كه سرمایه‌ی فكری فراتر از «تفكر، به معنی تفكر صرف» است و درجه‌ای از اقدام فكری را نیز شامل می‌گردد. در این معنا، سرمایه‌ی فكری نه تنها به خودی‌ خود یك دارایی نامشهود ایستا است، بلكه یك فرآیند ایدئولوژیكی است و وسیله‌ای برای رسیدن به هدف محسوب می‌گردد (بنتیس، 1998).با وجود تلاش‌های فراوان پژوهش‌گران، یك تعریف پذیرفته‌شده‌ی عمومی از سرمایه‌ی فكری وجود ندارد و كلیه‌ی تعاریف ارائه شده كم‌وبیش به یكدیگر شبیه هستند. این تعاریف و مفاهیم زیربنایی، اساس و پایه‌ی مفیدی را برای درك سرمایه‌ی فكری ارائه می‌كنند، اما آن‌ها فاقد ویژگی‌های لازم برای شناسایی، طبقه‌بندی و اندازه‌گیری هستند. لوثی  (1998) بر این باور است كه طرح‌های طبقه‌بندی ارائه شده توسط محققان به درك اجزای سرمایه‌ی فكری كمك می‌كند (نمازی و ابراهیمی، 1385). 
 
 
 
هندی  (1990)، به این نكته تأكید می‌كند كه هیچ مدیری وجه نقد یا فضای كارخانه را بی‌كار رها نمی‌كند، این در حالی است كه مدیران فقط از 20 درصد دانش داخل سازمان‌هایشان استفاده می‌كنند. در نتیجه‌ آن‌ها، نیاز به ارزیابی، مدیریت و ارتباط بیشتری برای ارزش موجود در 80 درصد باقیمانده‌ی دانش كه هنوز تحت كنترل درنیامده است، دارند. در حقیقت، اختلاف بین ارزش دفتری و ارزش بازار شركت‌ها بر طبق آمار شركت مشاوره‌ای اریكسون نیز تقریباً 80 درصد تخمین زده می‌شود (مون و كیم ، 2006). 
 
 
 
استوارت  (1991) استدلال می‌كند كه سرمایه‌ی فكری، دانش موجود در سازمان است كه می‌تواند جهت ایجاد مزیت رقابتی مورد استفاده قرار گیرد. او عناصر سرمایه‌ی فكری را شامل: اختراع ثبت شده‌ی سازمان، فرآیندها، مهارت‌های كاركنان، فن‌آوری، اطلاعات مربوط به مشتریان و تأمین كنندگان و تجربه‌های شركت عنوان می‌كند. او همچنین سرمایه‌ی فكری را به عنوان دارایی فكری كه به طور مؤثر منجر به ایجاد ثروت از طریق تولید یك دارایی با ارزش بالاتر می‌شود، تعریف می‌كند. 
 
 
 
علاوه بر آن، ادوینسون و سالیوان  (1996)، سرمایه‌ی فكری را به عنوان دانشی كه می‌تواند به ارزش تبدیل شود، تعریف كرد‌ه‌اند.از دیدگاه روس و روس  (1997)، سرمایه‌ی فكری شامل همه‌ی فرایندها و دارایی‌هایی است كه معمولاً در ترازنامه نشان داده نمی‌شوند و همچنین شامل همه‌ی دارایی‌های ناملموسی است (مثل مارك‌های تجاری، حق ثبت و بهره‌برداری و نام‌های تجاری) كه در روش‌های حسابداری مدرن مورد توجه قرار داده می‌شوند. 
 
 
 
 
فهرست مطالب

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه سرمایه فکری شرکت

 
مبانی تحقیق  13
2-1 مقدمه . 14
2-2 تعریف سرمایه فکری . 15
2-3 تفاوت سرمایه های انسانی با سرمایه فکری  16
2-3-1 بند اول ـ مقصود از سرمایه‌ی انسانی چیست؟  17
2-3-2 بند دوم ـ سرمایه‌ی فكری چیست؟  18
2-4 اجزای سرمایه‌ی فكری  19
2-5 نظریه‌های موجود در زمینه‌ی اندازه‌گیری سرمایه‌ی فكری . 22
2- 6 روش‌های محاسبه‌ی ارزش سرمایه‌ی فكری  30
2-7 مزایای مدل پالیك  33
 

2-12 پیشینه تحقیق سرمایه فکری شرکت

2-12-1 مروری بر تاریخچه سرمایه فکری  43
2-12-2 مروری بر تاریخچه وسیر تحول توسعه انسانی . 47
2-13 توسعه انسانی و حسابداری . 49
2-14 سرمایه فکری و توسعه انسانی . 51